Posts filed under ‘شعر و ادب’

از مراجع قانونی و مذهبی می‌خواهیم برای اعاده حقوق از دست رفته ملت اقدام کنند

قلم – جمعی از اهالی هنر و فرهنگ کشور با صدور بیانیه ای ضمن همراهی با موج سبز مردم، از تمامی مراجع قانونی و مذهبی درخواست کردند که نقش پناه مردم را در این شرایط خطیر ایفا کنند.

به گزارش قلم نیوز، متن بیانیه ارسالی هنرمندان به قلم به این شرح است:

به نام خدا

بیانیه جمعی از اهالی هنر و فرهنگ کشور

جمعه بیست و دوم خرداد روز با شکوهی بود. همه بودند. آنها که همیشه می آمدند و آنها که هرگز نیامده بودند. همه محترم بودند. هیچکس خس نبود، خاشاک نبود.

جمعه بیست و دوم خرداد روز نمایش اعتماد، آگاهی و عقلانیت ملت و درک صحیح مردم از ارادة در دست گرفتن سرنوشت خویش بود.

1- جامعة هنری ایران همپای این جریان تاریخی، پیشگام حرکت سرنوشت ساز انتخابات ریاست جمهوری دهم شد و در بستر سازی این اعتماد عمومی، به سهم خود تلاش کرد.

2- متاسفانه در هنگامة تجلی این ارادة ملی، جریان های شناخته شده ای با سوءاستفاده از امکانات ملی و دولتی به کارگردانی آرا و مدیریت آن پرداختند و در یک اقدام ویرانگر تاریخی، ضربه مهلکی به حقوق مدنی مردم وارد کردند و عملاً بخش گسترده ای از جامعه ایران را در آستانه خروج از دایرة اعتماد به نظام قرار دادند.

3- در شرایطی که بسیاری از نخبگان سیاسی و فرهنگی کشور به همراه بخش عظیمی از ملت ، در صحت انتخابات دچار تشکیک شده اند ، متاسفانه رسانه ملی ایران به جای بستر سازی برای رفع نگرانی ها و اعتراضات و تلاش جهت شفاف سازی واقعیت ها ، همچنان از مواضع و ادبیاتی دور از شان این ملت بزرگ استفاده می کند.

جامعه هنری و فرهنگی ایران همگام با خواست و ارادة عمومی ملت که در راهپیمایی میلیونی آنها تجلی یافته و در اظهارات نامزدهای معترض نیز منعکس شده است، از تمامی مراجع قانونی و مذهبی درخواست می کند، نقش پناه مردم را در این شرایط خطیر ایفا کنند و برای اعاده حقوق از دست رفتة ملت و بازسازی بنای ویران شده عدالت اجتماعی ، اقدام کنند.

این جامعة هنری و فرهنگی همچنین از نیروهای نظامی و انتظامی درخواست می کند با خویشتن داری و پرهیز از خشونت ، تصویری جوانمردانه تر از رفتار و فرهنگ ملت ایران را به نمایش گذارند .

اسامی این هنرمندان را در ادامه مطلب ببینید.
(بیشتر…)

جون 18, 2009 at 2:31 ب.ظ. ۱ دیدگاه

معرفی سایت recent

سایتrecent یک موتو جستجوگر قوی برای فرهنگ دوستان فارسی است.این موتور با جستجو در شعر های حافظ،سعدی،مولوی،خیام و فردوسی بزرگ فقط با وارد کردن کلمه مورد نظر می تواند کمک بزرگی باشد به دوستداران ادبیات فارسی.
این سایت همچنین می تواند در قرآن نیز به جستجوی کلمه شما بپردازد.و دوستداران شهید آوینی نیز می توانند به کنکاش در آثار وی بپردازند.
این سایت بخشی برای خوشنویسی دارد که در دست تکمیل است.
پیشنهاد می کنم حتما به بخش sitemap سایت سر بزنید.

مِی 18, 2009 at 6:16 ب.ظ. 2 دیدگاه

چند رباعی از خیام

خاکي که بزير پاي هر ناداني است ** کف صنمي و چهره‌ي جاناني است
هر خشت که بر کنگره ايواني است** انگشت وزير يا سلطاني است

* * *

گويند کسان بهشت با حور خوش است ** من ميگويم که آب انگور خوش است
اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار ** کاواز دهل شنيدن از دور خوش است

* * *
من هيچ ندانم که مرا آنکه سرشت * * از اهل بهشت کرد يا دوزخ زشت
جامي و بتي و بربطي بر لب کشت * * اين هر سه مرا نقد و ترا نسيه بهشت

* * *
اي بس که نباشيم و جهان خواهد بود * * ني نام زما و ني‌نشان خواهد بود
زين پيش نبوديم و نبد هيچ خلل ** زين پس چو نباشيم همان خواهد بود

* * *
گويند بهشت و حورعين خواهد بود ** آنجا مي و شير و انگبين خواهد بود
گر ما مي و معشوق گزيديم چه باک ** چون عاقبت کار چنين خواهد بود
* * *
دي کوزه‌گري بديدم اندر بازار ** بر پاره گلي لگد همي زد بسيار
و آن گل بزبان حال با او مي‌گفت ** من همچو تو بوده‌ام مرا نيکودار
خیام

آوریل 24, 2009 at 9:56 ب.ظ. 3 دیدگاه

دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره

این شعر از یک ترانه قدیمی است که کورس سرهنگ زاده (با سپاس از ارغنون که اسم خواننده را به من گفتند) و روزی که من این را برای اولین بار شنیدم هم زمان شد با یک اتفاق،برای همین وقتی به آن گوش می دهم یادآور خاطراتی ست که بد نیست که شما هم بخوانید.
دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره نداره
دیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره نداره
چرا این در اون در می زنی ای دل غافل
دیگه دل بستن و دل بریدن فایده نداره
وقتی ای دل به گیسوی پریشون می رسی خودتو نگه دار
وقتی ای دل به چشمون غزل خون می رسی خودتو نگه دار
دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره نداره
دیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره نداره
ای دل دیگه بال و پر نداری داری پیر می شی و خبر نداری
عشقد

مارس 18, 2009 at 1:26 ب.ظ. 4 دیدگاه

شعر جدید خلیل جوادی به نام حاج آقا

آدمي مي شناسم از دوزخ…خوف وتشويش دارد و من نه || بس که مي ترسد از عذاب خدا…هول از آتيش دارد و من نه || دائما ذکر گويد و تسبيح…در کف خويش دارد و من نه || قلبي آکنده از خدا و سري…باطن انديش دارد و من نه || بس عجول است در رکوع و سجود…گوئي او جيش دارد و من نه || تا رسد زآسمان به او الهام…دوسه تا ديش دارد و من نه || گوئيا با خدا بود فاميل…او که اين کيش دارد و من نه || بهر ماموريت ز بيت المال…هي سفر پيش دارد و من نه || بر نگشته ز انگليس هنوز…سفر کيش دارد و من نه بهر حج تمتع و عمره…کوپن و فيش دارد و من نه || زندگي تخته نرد اگر باشد…او دو تا شيش دارد و من نه || پانزده تا مغازه يک پاساژ…توي تجريش دارد و من نه || در دزاشيب باغ و در قلهک…خانه از خويش دارد و من نه || پانزده تا عيال صيغه و عقد…بي کم و بيش دارد و من نه || گرچه با گرگها بود دمخور…ظاهر ميش دارد و من نه || داني او اين همه چرا دارد؟…چون که او ريش دارد و من نه

دسامبر 28, 2008 at 11:45 ب.ظ. ۱ دیدگاه

همه چیز درباره ی سهراب سپهری

سهراب سپهری شاعر و نقاش کاشانی بود که در ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است. وی پس از ابتلا به بیماری سرطان خون در بیمارستان پارس تهران درگذشت.

زندگی‌نامه

دورهٔ‌ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسطه را در دبیرستان پهلوی کاشان (خرداد۱۳۲۲)گذراند و پس از فارغ التحصیل شدن در دورهٔ‌ دوسالهٔ‌ دانش‌سرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ‌ فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دورهٔ دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از هشت ماه استعفا داد.

(بیشتر…)

دسامبر 27, 2008 at 3:03 ق.ظ. بیان دیدگاه

وطن

اي وطن سيمرغ و دژبان داشتي رستم، آن پور نريمان داشتي
اي وطن فرّ فريدونت چه شد خسرو و فرهاد مجنونت چه شد
اي وطن نادر، جهانگيرت كجاست بابك و آرش، كمانگيرت كجاست
اي وطن آن گاوسر گرزت چه شد فرخ و گيو و فريبرزت چه شد
اي وطن بهرام و شاپورت كجاست اي وطن مردان مغرورت كجاست

مِی 2, 2008 at 12:28 ب.ظ. ۱ دیدگاه

سهراب سپهری

نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد:

«چه سیب های قشنگی !سهراب سپهری

حیات نشئه ی تنهایی است»

و میزبان پرسید:

قشنگ یعنی چه؟

_قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال

و عشق، تنها عشق

ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس

و عشق ،و تنها عشق

مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد،

مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.

_و نوشداروی اندوه؟

_صدای خالص اسیر می دهد این نوش

و حال ،شب شده بود.

چراغ روشن بود.

و چای می خوردند.

_چرا گرفته دلت،مثل آنکه تنهایی.

_چقدر هم تنها!

_خیال می کنم

دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی.

_دچار یعنی

_عاشق.

_و فکر کن چه تنهاست

اگر که ماهی کوچک،دچار آبی دریای بیکران باشد.

_چه فکر نازک غمناکی!

_و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است.

و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست.

_ خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند

و دست منبسط نور روی شانه های آنهاست.

_ نه وصل ممکن نیست،همیشه فاصله ای هست.

اگر چه منحنی آب بالش خوبی است

برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر،

همیشه فاصله ای هست.

دچار باید بود و گر نه زمزمه حیرت میان دو حرف

حرام خواهد شد.

و عشق

سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست.

و عشق صدای فاصله هاست.

صدای فاصله ایی که

_ غرق ابهامند.

_ نه،

صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند

و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر.

همیشه عاشق تنهاست.

آوریل 28, 2008 at 3:21 ب.ظ. بیان دیدگاه

اعتراف

من زندگی را دوست دارم�سین پناهی

ولی از زندگی دوباره می ترسم !

دین را دوست دارم

ولی از کشیش ها می ترسم !

قانون را دوست دارم

ولی از پاسبان ها می ترسم !

عشق را دوست دارم

ولی از زن ها می ترسم !

کودکان را دوست دارم

ولی از آئینه می ترسم !

سلام را دوست دارم

ولی از زبانم می ترسم !

من می ترسم پس هستم

( حسین پناهی )

آوریل 28, 2008 at 2:47 ب.ظ. ۱ دیدگاه


خوراک (مطالب من را با فید خوان دنبال کنید)

تماس با من:omidanehh@yahoo.com ‎‎ ‎

RSS آلاچیق عشق

  • خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.

گیر افتادن

page counter

برای شادی روح پدرم لطفا فاتحه بخوانید.

‎‎‎ باورم نيست پدر رفتي و خاموش شدي/ ترك ما كردي و با خاك هم آغوش شدي/ خانه را نوري اگر بود ز رخسار تو بود / اي چراغ دل ما از چه تو خاموش شدي

امید در فلیکر

Clicky Web Analytics

Clicky

free counters

RSS شبکه اجتماعی ایرانیان dailyfa club

  • خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.