Archive for آوریل, 2009
چند رباعی از خیام
خاکي که بزير پاي هر ناداني است ** کف صنمي و چهرهي جاناني است
هر خشت که بر کنگره ايواني است** انگشت وزير يا سلطاني است
* * *
گويند کسان بهشت با حور خوش است ** من ميگويم که آب انگور خوش است
اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار ** کاواز دهل شنيدن از دور خوش است
* * *
من هيچ ندانم که مرا آنکه سرشت * * از اهل بهشت کرد يا دوزخ زشت
جامي و بتي و بربطي بر لب کشت * * اين هر سه مرا نقد و ترا نسيه بهشت
* * *
اي بس که نباشيم و جهان خواهد بود * * ني نام زما و نينشان خواهد بود
زين پيش نبوديم و نبد هيچ خلل ** زين پس چو نباشيم همان خواهد بود
* * *
گويند بهشت و حورعين خواهد بود ** آنجا مي و شير و انگبين خواهد بود
گر ما مي و معشوق گزيديم چه باک ** چون عاقبت کار چنين خواهد بود
* * *
دي کوزهگري بديدم اندر بازار ** بر پاره گلي لگد همي زد بسيار
و آن گل بزبان حال با او ميگفت ** من همچو تو بودهام مرا نيکودار
اهمیت لامسه در روابط زناشویی
بودا در یكی از جلسات برای شاگردان خویش چنین گفت: من هیچ شكل،رایحه ، صدا ویا تماسی را مانند وجود یك زن سراغ ندارم كه بتواند اینچنین در یك مرد ایجاد هیجان كند. درواقع زمانی كه ما چیزی را میبوئیم فقط بینی ما آن را حس میكند. این وضعیت برای در كلام و سایر حواس نیز صادق است بجز حس لامسه…در تمام سطح پوست ما مراكز لامسه وجود دارند.وقتی می گوییم كه كسی را با تمام وجود دوست داریم اغراق نكرده ایم چون در عشق هر نقطه از سطح بدن ما مركزی برای احساس لذت میباشد.دلیلی كه پیرمرد و پیرزنها اینهمه با علاقه یكدیگر را نوازش میكنند این است كه آنها ضعف قدرت جنسی را براحتی با لامسه جبران میكنند…حال با این مقدمه می خواهم مطلبی را برایتان روشن كنم…
آقایا ن متاسفانه بدلیل عدم تربیت جنسی فكر میكنند كه كشش جنسی یك مرحله دارد و آن هم دوای دردش رابطه جسمی میباشد!!..آقایان بمحض اینكه گرایشی از همسرشان به سمت خود احساس كنند میگویند: ..خب دیگه، الان وقتشه كه من نقش یك شوهر ایدآل رو بازی كنم!!!و شروع به رابطه جنسی میكنند و بعد هم فكر میكنند كه عجب شوهران كار درستی هستند كه این همه به همسرانشان رسیدگی میكنند!!نتیجه اینكه بدلیل عدم استفاده درست از رابطه جنسی زن دچار یك نارضایتی پنهان می شود.زیرا كه مانند كسی میماند كه آب میخورد ولی هنوز تشنه میباشد..باید بدانید كه كشش جنسی مراحل دارد..مثلاً اگر آن را به 10 قسمت تقسیم كنیم از درجه 1 تا 6 یا 7 لازم نیست شما را رابطه جنسی داشته باشید چون خواست زن نیست…ولی شما هر مرحله ای رو 10 تعبییر میكنید و میگویید :…خانم ، برو تا بریم!!!!!
چیزی كه باید بدانید این است كه حس لامسه یكی از عواملیست كه براحتی نیاز جنسی زن را بدون ایجاد رابطه در مراحل ابتدایی پاسخگو میباشد…متاسفانه آقایان فكر میكنند كه رابطه مانند چراغ برق است كه تا كلید آن را بزنی همه جا روشن و غرق شادی شود و به محض خاموشی همواره برای روشن شدن آماده باشد!!..آقایان باید بدانند كه اهمیت لامسه برای همسرانتان خیلی بیشتر از میكانیسم اقتران میباشد.حتماً باید كشش را در مراحل ابتدایی شناسایی كنید و از تكنیك های مختلف برای ارضای روحی و جسمی وی استفاده كنید…از آن جمله من به تكنیك ماساژ دادن اشاره میكنم…
ماساژ دادن اندام های بدن ضمن اینكه باعث بهتر بحركت در آمدن خون در بدن شده و خستگی را دفع میكند از نظر روحی یك نوع قدردانی مرد را برای زن تداعی میكند. و نیز امكان ارضا جسمی و روحی را در مراحل پایین كه منظور زن ایجاد رابطه نمیباشد را داراست….زن به محض تماس دست یك مرد با خود احساس لذت و شعفی را در تمام بدن خود حس میكند.ماساژ دادن و لمس كمر و نقاط بدن عموماً یك حالت خلصه روحی برای زن بوجود می آورد كه این حالت براحتی ارضا كننده روح وی میباشد و دیگر نیازی نیست كه شما از رابطه فیزیكی استفاده كنید و پدر خود و همسرتان را ر آورید…آخرش هم خسته و كوفته یواشكی فكر كنید چرا دیگه لذتی نداره؟؟..انگار یه چیزی كمه؟؟!!
پس در لحظاتی كه در همسرتان احساس سبك كشش جنسی میكنید با ماساژ دادن وی را به آرامش برسانید و انرژی خود را حفظ كنید ضمن اینكه از بی اثر كردن رابطه جنسی با همسرتان جلوگیری كرده اید…
منبع آرش
هنر موسیقی
موسیقی، به هر نوا و صدایی گفته میشود که شنیدنی و خوشآیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحولی کند. واژه موسیقی از واژه ای یونانی و گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse می باشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان می باشد. موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیله آواها گفته اند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونه ای که خوش آیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نامیده می شود؛ پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کرده اند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود. ارسطو موسیقی را یکی از شاخه های ریاضی می دانسته و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفته اند همانند ابو علی سینا که در بخش ریاضی کتاب شفا از موسیقی نام برده است ولی از آنجا که همه ویژگی های موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق وقریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز می دانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گسترده است که دارای بخش های گوناگون و تخصصی می باشد.
صدا در صورتی موسیقی نامیده میشود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.
سبک موسیقی
سبک یا نوع موسیقی یک مقوله یا نام است که برای توصیف صفات یک گروه از آهنگها که با هم عناصر مشترکی نشان میدهند بکار میرود. برخی سبکها مثلآ موسیقی ایرانی، هندی، غربی و جز اینها تعریفی جغرافیایی دارند و برخی دیگر مثلآ موسیقی باروک و سنتی تعریفی مربوط به زمان و دوره دارند. همچنین دستهای دیگر از موسیقیها مانند سبکی به نام موسیقی آرایشگاهی بنا به نیازمندیهای دقیق فنی تعریف میگردند.
موسیقی کلاسیک
موسیقی کلاسیک نامی است که به سنت موسیقی هنری غرب داده شدهاست. این نامگذاری دقتی ندارد و کوششها و بحثهای زیادی برای مشخص کردن معنی آن صورت میگیرد. معمولاً شروع این موسیقی را از سدههای میانه میدانند.
موسیقی کلاسیک را از نظر سبک و تحول تاریخی آن به چند دوره کوچکتر تقسیم کردهاند:
• دوره سدههای میانه
• دوره نوزائی
در این دوره موسیقیدانان بیشتر از ادرکات حسی و تمایلات روحی خود در ساخت موسیقی و شکل دادن به سبکها بهره میبردند
• دوره باروک
• دوره کلاسیک
• دوره رمانتیک
• دوره مدرن
نوگرایی یا مُدرنیسم به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیدههای فرهنگی نو و پیشرفتهتر و کنار گذاردن برخی از سنتهای قدیمی است.
موسیقی پاپ
موسیقی پاپ سبکی از موسیقی عامهپسند است و معمولاً در مقابل موسیقی کلاسیک و فولک (محلی) قرار میگیرد و از آن ها متمایز است. *[1] با این حال هنرمندان این سبک در سبکهای راک، هیپهاپ، دنس، ریتم و بلوز (R&B) و کانتری هم میتوانند فعالیت داشته باشند و این باعث میشود که تبدیل به سبکی انعطافپذیر شود. عبارت «موسیقی پاپ» همچنین میتواند به یک زیرسبک خاص (درون پاپ) اشاره داشته باشد مانند سافت راک و پاپ/راک
گفته